دو سکانس از امروز
فلکه دوباره تاکسی گرفتم بیام ترمینال یکی سوار میشه. یه کم محکم در رو می بنده فقط یه کم. راننده با عصبانیت چه خبرته میخوای در رو بشکونی الان در میوفته پایین، ۳۰۰ تومن کرایه میدی می خوای ۵۰ هزارتومن خرج رو دستم بذاری؟! مسافر چیزی نگفت چون میدونست اگه چیزی هم بگه راننده قاطی می کنه و بدو بیراه میگه.
هر روز موقع برگشت از سر کار وضعیت های مشابهی رو می بینم. یکی میگه ی کم جمع بشینید نفر چهارم هم سوار بشه وقتی اعتراض می کنی و بهش می گی تو حق نداری اینکارو بکنی بهت می گه حق رو تو مشخص نمی کنی حق رو خودم مشخص می کنم. دو نفر جلو سوار می کنند یا کرایه اضافه تر از نرخ مصوب می گیرند اگه هم اعتراض کنی هزار تا حرف ناشایست باید بشنوی.
مغازه ها هم همینطور اگه داخل یک مغازه شدی باید حتما خرید کنی واولین چیز رو برات آوردند باید همون رو بخری وگرنه باید اخم و تخم و غرغرهای مغازه دار رو تحمل کنی. هزار تا حرف نگفته دیگه هم هست که نمیشه همه رو نوشت.
برچسبها: فرهنگ