یادباران

دل نوشته های دختری از دیار باران

غریبه

خدايا به من آرامش عطا كن، تا در سايه اين آرامش به كمال و اوج برسم.  پروردگارا مرا ياري كن تا ظالم نباشم و به خودم و ديگران ظلم نكنم

يك روز تعطيل خوب و شيرين را همراه همسر و خانواده سپري مي كني از همون روزهايي كه دوست داشتي و لبخند رضايتي از سر شوق بر لبانت جاريست و بعد از چندروز كار و مشغله فرصتي پيدا ميشه با هم گپي بزنيد ناگهان زنگ در به صدا در مي آد و همه رشته هات پنبه ميشه منتظر مي ماني كه ادامه بحث و گفتگو را داشته باشي اما ديگر دير شده و ناگاه حس مي كني ......
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۷/۰۷/۰۶ساعت 12:31  توسط لیلا قریب  |